انجمن یوزپلنگ ایرانی شانزدهمین سمینار حیات وحش را در روز 28 اردیبهشت ماه با حضور 40 نفر از علاقمندان و کارشناسان در محل سالن اجتماعات انتشارات فنی ایران برگزار کرد.
در سخنرانی اول آقای محمد فرهادی نیا در ارتباط با موضوع « روابط طعمه و طعمه خوار در مناطق کوهستانی ایران» ابتدا به موضوع مدیریت پرداختند، اینکه اگر بخواهیم مدیریتی درست در مناطق داشته باشیم ابتدا باید همه بهره برداران را در زیستگاه بشناسیم. این بهره برداران پیش از انسان حداقل در مناطق ایران دو گونه دیگر به نام های پلنگ و گرگ هستند که ما تقریبا این دو طعمه خوار ار نادیده می گیریم و فقط به بهره برداری انسان از حیات وحش می پردازیم و همین طور برنامه ریزی ها مانند دادن یا ندادن پروانه شکار و … را تنها بر این اساس انجام میدهیم، در صورتیکه این دو طعمه خوار هزاران سال است که در حال بهره برداری از حیات وحش بوده اند.
مطالعه مورد نظر در پارک ملی ساریگل واقع در شمال غربی ایران انجام گرفته است. این منطقه دارای جمعیت خوبی از قوچ و میش اوریال و جمعیت کوچکی از کل و بز می باشد. جهت برآورد جمعیت پلنگ و قوچ و میش در منطقه، رژیم غذایی پلنگ و میزان برداشت آن از حیات وحش منطقه، در طول دوسال 20 بازدید میدانی انجام گرفته، چهار ترانسکت به طول مجموع 24 کیلومتر زده شده، دوربین گذاری در مناطق عبور پلنگ انجام شده، 129 سرگین جمع آوری شده است. همچنین برای شناسایی بهتر نر، ماده و بره بودن قوچ و میش ها در گله از آنها عکسبرداری شده است.
پس از انجام تحلیل مراحل قبل به این نتایج دست یافته شده است که 1111 قوچ و میش در منطقه زندگی می کنند که اگر تعداد کل و بزها و گرازها را که حاصل از سرشماری سازمان محیط زیست بوده را به آنها اضافه کنیم، در مجموع 47600 کیلوگرم گوشت در منطقه وجود دارد. آنالیز سرگین ها نشان داده است که 50 درصد از سهم غذای پلنگ را قوچ و میش تشکیل میدهد و در نتیجه حدود 10درصد از جمعیت قوچ و میش ها و 12 درصد از کل و بز ها در منطقه توسط پلنگ استفاده می شود. این نشان میدهد که هرچه جمعیت گونه کمتر باشد فشار طعمه خوار بر آنها بیشتر است.
عکس ها حضور 4 پلنگ را نشان داده اند که میزان برداشت آنها از دام اهلی 15 درصد بوده است این معادل است با 36 گوسفند یا بز در سال و مبلغ نه چندان زیاد خسارت که نشان دهنده تعارض پایین بین مردم و پلنگ در منطقه می باشد.
در پایان به این نکته اشاره شد که تنها پژوهش کافی نیست و باید همراه با آموزش جوامع محلی، فعالیت های آموزشی در مدارس و… انجام گیرد که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است.
دانشمندان تخمین می زنند 12 درصد از مارها در خطر انقراض هستند و ما هنوز 10 درصد آنها را اصلا شناسایی نکرده ایم که نگرانی برای از دست دادن آنها در طبیعت وجود دارد. اینها نکاتی است که آقای دکتر خسرو رجبی زاده در بخش دوم متذکر می شود. طی این مطالعه که از سال 2008 تا 2011 انجام گرفته در 39 محل « تنوع مارهای کوهستان های شمالی و غربی ایران» مورد مطالعه قرار گرفته است.