«شکارچی مظلوم ایرانی» عنوان مطلبی است که سایت جی پلاس در مورد انجمن یوزپلنگ ایرانی منتشر کرده است. متن این گزارش به شرح زیر است:
در هفته ای که گذشت یوزپلنگ ایرانی، این گربه سان مظلوم، به تهران آمده بود، او که زمانی سلطان دشت های ایران بود، امروز به سوی تک تک ایرانیان دست یاری دراز می کند، یوزپلنگ ایرانی در هفته ی گذشته میهمان یکی از گالری های تهران بود.
گائینی افزود «ما در حال حاضر دو یوزپلنگ در حالت نیمهاسارت در ایران داریم. یکی کوشکی و دیگری دلبر. کوشکی یک یوزپلنگ نر است که تا سال گذشته در میاندشت خراسان شمالی نگهداری میشد و دلبر ماده است و در پارک ملی توران در استان سمنان بود. از سال گذشته هردوی این یوزپلنگها به منظور تلاش برای تکثیر این گونهی جانوری و تحقیق، به تهران آورده شدند اما قبل از این اتفاق خیلی از علاقهمندان به دو منطقهی ذکرشده سفر میکردند تا از نزدیک یوزپلنگها را ببینند. انجمن یوزپلنگ ایرانی هم برنامههایی به این منظور برگزار میکرد. خیلی از عکسهایی که در نمایشگاه میبینید حاصل این سفرها هستند.»
به گفتهی مدیر روابط عمومی انجمن یوزپلنگ ایرانی «پس از ارسال فراخوان به اعضای انجمن، ۳۰۹ عکس از ۳۱ عکاس جمعآوری شدند. عکسهای دریافتی توسط سه عکاس حرفهای به صورت جداگانه داوری شدند که یکی از داوران استاد دانشگاه است و دو نفر دیگر عکاس طبیعت و حیات وحش هستند. در نهایت ۱۶ عکس برای نمایشگاه انتخاب شدند. عکس هفدهم هم از آرش است. آرش یوزپلنگی است که آزاد است و در نایبندان زندگی میکند و عکسی که به آن اشاره شد توسط یکی از دوربینهای تلهای انجمن ثبت شده است. دوربینهایی که به گرما و حرکت حساس هستند و برای سرشماری و کسب اطلاعات درمورد یوزپلنگها به کار میروند. این عکس از آرش چند ماه پیش در مسابقهی سالانهی مجلهی BBC Wild Life که یکی از معتبرترین نشریات حیات وحش در جهان است به عنوان بهترین عکس تلهای در دنیا انتخاب شد.»
گائینی با بیان اینکه «در افتتاحیهی نمایشگاه گروهی عکس یوزپلنگ ایرانی تعداد زیادی از اعضای انجمن یوزپلنگ ایرانی، چهرههای سرشناس حامی محیط زیست مثل آقای سامان گلریز و چندین نفر از ورزشکاران و مدیران صنایع در کنار عموم مردم حضور داشتند.» ابراز امیدواری کرد که برگزاری چنین نمایشگاهی بتواند تاثیرات خوبی روی اقشار مختلف جامعه داشته باشد.
خبرنگار جی پلاس در حاشیهی این نمایشگاه با مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی، مرتضی اسلامی دهکردی گفتگویی انجام داده که مشروح آن در ادامه میآید.
– کمی درمورد انجمن یوزپلنگ ایرانی و فعالیتهایش توضیح دهید.
انجمن یوزپلنگ ایرانی از سال ۱۳۸۰ تشکیل شد و فعالیتش را برای حفظ آخرین بازماندههای یوزپلنگ آسیایی که فقط در کشور ما بودند، آغاز کرد. فعالیتهای انجمن از زمان تاسیس گستردهتر شدهاند و در حال حاضر ما روی تمام گوشتخواران فعالیت داریم. خیلی از گوشتخواران در خطر انقراض هستند و به واسطهی جایگاه اکولوژیک آنها که در راس هرم غذایی است، برای حفظشان باید مجموعهای از گونههای مختلف حفظ شود. به همین خاطر حفاظت از گوشتخواران در واقع حفاظت از کل طبیعت است.
ما با هدف شناسایی مشکلات موجود و یافتن راهحلهای حفاظتی برای آنها برنامهها پژوهشی زیادی داریم. همچنین فعالیتهای آموزشی هم داریم چون خیلی وقتها مشکل اصلی عدم شناخت کافی نسبت به جانوران است و داراییهای که داریم. مثلا در زمان تاسیس انجمن وقتی کسی نام آن را میشنید با تعجب سوال میکرد که مگر ایران یوزپلنگ دارد!؟ ولی حالا سوال به این تغییر پیدا کرده که مگر یوزپلنگ ایرانی باقی مانده!؟ این یعنی وجود یوزپلنگ ایرانی وارد اطلاعات مردم شده و این، تغییر مهمی است. گروهها، کارشناسان و رسانههای مختلف در این مسئله نقش داشتهاند. انجمن به طرق مختلف تلاش میکند تا مشکلاتی که بر سر راه حفاظت از گونهها هست را برطرف کند. مثلا عوامل تهدیدهای مشخص در زیستگاه گونهها را شناسایی میکند و برای از بین بردن این عوامل یا ارائهی راهحلهای مناسب به دستگاههای ذیربط تلاش میکند.
– چرا یوزپلنگ؟
ما در ابتدای تاسیس انجمن سه نفر بودیم و مابقی دوستان به مرور به جمع ما اضافه شدند. خب ما خیلی به یوزپلنگ علاقه داشتیم. در زمان تاسیس انجمن من ۱۸ سال داشتم و یادم هست که آن موقع سرعت یوزپلنگ که سریعترین موجود زنده است بسیار برایم شگفتانگیز بود همینطور یوزپلنگ به نظر من یک شکارچی بسیار قهار بود. وقتی بیشتر با این گونهی جانوری آشنا شدم و فهمیدم که چقدر در معرض خطر است تصمیم گرفتم با کمک دوستانم کاری بکنم.
– از برنامههای آیندهی انجمن بگویید.
برنامههای زیادی داریم ولی شاید مهمترین آنها تدوین و استفاده از برنامهی استراتژیک حفاظت از یوزپلنگ است که پروسهی آن از حدود یک و سال و نیم پیش آغاز شده. از درخت مشکلی که تهیه شده استفاده خواهیم کرد برای به دست آوردن راهحلهای مناسب و به مرحلهی عمل رساندن آنها. از برنامههای دیگر میتوانم به فاز دوم پایش جمعیت یوز اشاره کنم. در فاز اول این طرح که از سال ۹۰ تا ۹۲ انجام شد، برآورد جمعیت در تمام زیستگاههای یوزپلنگ را انجام دادیم و دیدیم که متاسفانه بر خلاف آنچه که گفته میشد، جمعیت یوزپلنگهای ایرانی حداقل ۷۰ تا نیست، بلکه متاسفانه حداکثر ۷۰ تاست. لازم است این کار در دورههای چندساله انجام شود که تغییرات جمعیت یوزپلنگها رصد شود. کارمان را از تابستان ۹۳ در میاندشت آغاز کردیم و قرار است تابستان امسال در یزد ادامه بدهیم. با توجه به تعداد دوربینهای موردنیاز و هزینهی بالای طرح برای ما مقدور نیست که آن را به طور همزمان در تمام زیستگاهها انجام دهیم. امیدواریم بتوانیم به موقع منابع مورد نیاز طرح را تامین کنیم.
– در برنامههای انجمن از نیروهای داوطلب هم استفاده میکنید؟ فرآیند جذب اعضا چگونه است؟
ما هم نیروهای داوطلب داریم، هم موظف و هم نیمهموظف. بخشی از فرآیند جذب افراد از طریق سایت ما انجام میشود (wildlife.ir) که افراد میتوانند از طریق آن اطلاعات بیشتری از فعالیتهای ما به دست بیاورند. در حاشیهی نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف و فعالیتهای آموزشی هم افراد مختلف با انجمن آشنا میشوند و کسانی که میخواهند در این کار ارزشمند و ملی کمک کنند به ما میپیوندند و خود اعضا هم در فرآیند جذب تاثیر دارند.
– پس همیشه عضوگیری باز دارید؟
ما سعی کردهایم که همیشه عضوگیری باز داشته باشیم با اینکه واقعا کار دشواری است چون مدیریت اعضا و داوطلبان هزینهبر و وقتگیر است. اما فعالیت ما به همان اندازه که تخصصی و محیط زیستی است، اجتماعی هم هست و به همین دلیل همواره سعی کردهایم که بعد اجتماعی کار را هم علیرغم تمام دشواریها حفظ کنیم.
– از مشکلات کارتان بگویید.
دو مشکل عمده داریم. یکی همکاری نکردن ارگانهایی است که به نوعی در حوزهی محیط زیست نقش و تاثیر دارند. منظورم سازمان حفاظت محیط زیست نیست، منظورم همهی سازمانهایی است که با فعالیتهایشان طبیعت را دچار تغییر میکنند. متاسفانه خیل وقتها این سازمانها توجیه نیستند که محیط زیست و حیات وحش یک ثروت ملی است.
مشکل دیگر کمبود منابع مالی است. کارهای حفاظتی بسیار پرهزینهاند. برای مثال قیمت پایهی هر یک از دوربینهایی که برای طرح پایش لازم داریم و به آنها اشاره کردم، بدون در نظر گرفتن هزینههای گمرک و دیگر هزینههای جانبی ۵۰۰ هزار تومان است. حالا در نظر بگیرید که ما برای اجرای طرح به ۱۰۰ دوربین احتیاج داریم. هزینههای جانبی مثل باتری برای دوربینها و هزینهها اجرا هم داریم.
به طور کلی کار حفاظت از حیات وحش کاملا به کمک مالی وابسته است. یعنی حفاظت مثل مشاغل دیگر سیستم عرضه و تقاضا ندارد که شما برای خدماتی که ارائه میدهید مبلغی دریافت کنید. به همین خاطر کار حفاظت در تمام دنیا کاملا وابسته به دریافت کمکهای مالی است. ولی متاسفانه در کشور ما این مسئله آنطور که باید و شاید جا نیفتاده است. البته هستند عزیزانی که لطف دارند و به انجمن کمک میکنند ولی ما هزینهی تمام برنامهها را واقعا با دشواری تامین میکنیم. اصلا بخشی از هدف این نمایشگاه هم همین بود که به تامین مالی برنامههای آیندهی انجمن کمک کند. بهطور کلی با شرایط ایدهآل فاصلهی زیادی داریم.
– قبل از اینکه بیشتر درمورد یوزپلنگ صحبت کنیم، کمی درمورد تفاوت پلنگ و یوزپلنگ بگویید.
اگر بخواهم مقایسه کنم، پلنگ حیوان چاقتر و درشتجثهتری است و دست و پاهای کوتاهتری دارد. خالهای پلنگ توخالی هستند و چهار یا پنج تا از آنها کنار هم تشکیل تصویری مثل یک گل را میدهند. ولی یوزپلنگ بدن بسیار کشیده و لاغری دارد و به دلیل دونده بودنش دستها و پاهایش بلند است. خالهای یوزپلنگ هم مثل لکههایی توپر هستند. از همه مهمتر خطهایی که از گوشهی دو چشم تا بالای لب یوزپنگ کشیده شدهاند و به آنها خط اشک میگویند، میتوانند به شناسایی پلنگ از یوزپلنگ کمک کنند.
– خطرات اصلی که در حال حاضر یوزپلنگ ایرانی را تهدید میکنند کدامند و چه راهحلهایی برای این خطرات پیدا کردهاید؟
متاسفانه عوامل مختلفی بقای یوزپلنگ ایرانی را تهدید میکنند. در گذشته یعنی تقریبا همان سالهایی که ما کارمان را تازه شروع کرده بودیم، یوزپلنگهای زیادی توسط چوپانها و روستاییهای کشته میشدند چون تصور میشد که یوزپلنگ حیوانی وحشی است که به گوسفندها حمله میکند درحالیکه یوزپلنگ اصلا چنین رفتاری ندارد. به واسطهی آموزش و دورههایی که بهصورت گسترده در تمام زیستگاهها برگزار شد، این تلفات بسیار پایین آمده. اما در طول یک دههی گذشته تلفات جادهای رتبهی اول را در این زمینه داشته است. تلف شدن ده یوزپلنگ در ده سال گذشته آمار وحشتناکی است. اگر همان عدد ۷۰ را به عنوان جمعیت یوزپلنگها در نظر بگیریم، ۱۰ اصلا عدد کمی نیست. ۴۰ درصد از تلفات یوز مربوط به تصادفات جادهای است. کاری که در این مورد انجام دادهایم این است که نقاط حادثهخیز جادهها برای یوز را براساس زیستگاهها و آمار موجود شناسایی کردهایم. براساس پیشنهاد ما کارگروهی با حضور سازمان حفاظت محیط زیست، انجمن یوزپلنگ ایرانی، وزارت راه و شهرسازی و پلیس راهنمایی و رانندگی تشکیل شد تا تعامل لازم برای ایمنسازی این نقاط حادثهخیز انجام گیرد. از روشهای زیادی برای این کار در دنیا استفاده میشود مثل ساختن روگذر که البته خیلی کار سادهای نیست ولی راهحلهای دیگری مثل تبدیل آبگذرها به گذرگاههای حیات وحش از طریق استاندارد کردن ابعاد و نور آنها و فنسکشیهای محدود یا اعمال محدودیتهای سرعت و… هم میتواند به کاهش تلفات کمک کند. این طرح فعلا در فاز مطالعاتی قرار دارد که با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و پروژهی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در حال انجام است. امیدواریم که به زودی بتوانیم ایمنسازی این نقاط را شروع کنیم.
تخریب زیستگاههای یوزپلنگ با احداث جادهها یا معادن مختلف هم خطر مهم دیگری است که نسل یوزها را تهدید میکند. برای مثال این اتفاق در حال حاضر در بافق در حال رخ دادن است. امیدواریم با مذاکراتی که در حال انجام است، طرح جایگزینی تصویب شود که هم برای مردم دسترسی ایجاد کند و هم از تخریب زیستگاه یوزها جلوگیری کند. چندوقت پیش این اتفاق درمورد یک معدن رخ داد که خوشبختانه با احداث آن در یک نقطهی دیگر و خارج از زیستگاه یوز موافقت شد.
شکار غیرمجاز طعمههای یوزپلنگ و شکار خود یوزپلنگها هم تهدید بزرگی است که محیطبانان عزیز همواره تلاش میکنند که جلوی آن را بگیرند.
– نقش NGOها و سازمانهای دولتی در تعامل باهم در حل این مشکلات چه میتواند باشد؟
NGOها به واسطهی اینکه جثهی سازمانی کوچکتری دارند و گاهی اوقات میتوانند کارهایی را انجام دهند که سازمانهای دولتی بزرگ به این راحتیها قادر به انجام آنها نیستند. خوشبختانه میتوانم به جرأت بگویم که جامعهی حفاظت از حیات وحش کشورمان بسیار متخصص شدهاند و تقریبا تمام فعالیتهای تخصصی مختلفی که در زمینهی حیات وحش و بهویژه گوشتخواران انجام میشود، توسط NGOهاست و دولت بیشتر نقش حمایتی دارد. البته محیطبانان عضوی از بدنهی دولت به حساب میآیند که کار اصلی حفاظت را این عزیزان انجام میدهند. در این حوزهی بهخصوص ارتباط NGOها با سازمانها، ارتباط مناسبی است. موضوع یوزپلنگ یکی از مثالهای خوب این همکاری است. بهطور قطع میگویم که اگر مجموعهی نهادهایی که در زمینهی یوزپلنگ فعال هستند، نبودند نسل یوز تابهحال منقرض شده بود.
درواقع NGOها در حال حاضر نقش تخصصی در آموزش و حمایتهای اجتماعی دارند و دولت کارهای معمول حفاظتی را انجام میدهد. ولی هنوز خیلی کمبودها وجود دارد. مثلا براساس مطالعاتی که ما حدود دو سال پیش انجام دادیم، تعداد محیطبانان در زیستگاههای یوزپلنگ ایرانی باید ۳۲ برابر شود تا به استانداردها برسد. تجهیزات محیطبانان هم اصلا مناسب نیست و به پای تجهیزات شکارچیها نمیرسد. محدودیتهایی هم برای استفاده از اسلحه از سوی محیطبانان وجود دارد. مشکلات زیادی وجود دارد.
– چه آیندهای برای این انجمن و یوزپلنگ ایرانی ترسیم میکنید؟
آرزوی من این است که با استمرار و رشد این فعالیتها و افزایش آگاهی عموم این مردم و همینطور دستگاههای ذیربط، بتوانیم زیستگاههای یوز را احیا کنیم و این گونه را از خطر انقراض نجات دهیم تا جمعیت آن به ثبات برسد.
در کنار یوز، امیدوارم مابقی گوشتخواران حیات وحش کشورمان هم از خطر انقراض رهایی یابند. ما قبل از این دو گربهسان بزرگمان را از دست دادهایم. ببر مازندران و شیر ایرانی در کشور ما منقرض شدهاند. پلنگ و یوزپلنگ دو گربهسان دیگر ما هستند که در خطر انقراض قرار دارند. هفتهای نیست که خبر تلف شدن یک پلنگ را نشنویم و این واقعا نگرانکننده است.
امیدوارم فعالیتها گسترش پیدا کنند و کارشناسان مختلف به آن ملحق شوند و خود مردم هم پیگیر این فعالیتها شوند. امیدوارم زندگی و معیشت مردم روستایی که بهطور مستقیم درگیر محیط زیست و حیات وحش هستند بهگونهای اصلاح شود که دیگر تقابلی میان گوشتخواران و مردم وجود نداشته باشد و مردم بدانند که حیات وحش هم یک بخشی از دارایی آنها محسوب میشود.
امیدوارم حیات وحش ما از این وضعیت شکننده و واقعا اسفباری که در آن قرار دارد خارج شود و به حالت شکوفا برسد. محیط زیست یکی از چهار رکن اصلی توسعهی پایدار است و جامعه جز در یک محیط زیست سالم به تعالی نمیرسد. هر گونهای که از بین میبریم باعث اختلال در محیط زیست میشویم. امیدوارم بتوانیم خودمان را از این وضعیت خارج کنیم.
– از بهترین و بدترین لحظههایی که در این کار داشتهاید بگویید.
اولین باری که یوزپلنگ را از نزدیک و به شکل مستقیم دیدم یکی از بهترین لحظات عمرم بود. در تمام این سالها من فقط یک بار توانستهام یوزپلنگ را از نزدیک و با چشم غیرمسلح ببینم که دوم فروردین سال ۸۱ بود و هرگز آن لحظه را فراموش میکنم.
شاید تعجب کنید که چرا من فقط یک بار یوز را از نزدیک دیدهام ولی وقتی از یوزپلنگ ایرانی صحبت میکنیم درواقع داریم راجعبه یک شبح حرف میزنیم چون تراکم این حیوان بسیار پایین است؛ کمتر از ۷۰ یوز در بیش از ۶ میلیون هکتار.
خاطرهی بد متاسفانه زیاد داشتیم. مواقعی که خبر تلف شدن یک یوز به ما میرسد یا خبر احداث جادهای در وسط یک زیستگاه لحظات بدی هستند که متاسفانه هرازچندگاهی تکرار میشوند.
همکاری خودجوش افراد مختلف چه مردم عادی و چه مقامات هم میتوانند لحظات شیرینی را رقم بزنند.
– سخن آخر؟
نکتهای که دوست دارم یادآوری بکنم این است که همهی ما در حفظ محیط زیست و حفظ یوزپلنگ تاثیر داریم و فرقی نمیکند که کجا زندگی میکنیم و چه شغلی داریم. همهی ما تغییری در محیطمان بهوجود میآوریم که اگر آگاه باشیم آن تغییر مثبت است و اگر آگاه نباشیم، منفی. حفاظت از محیط زیست فقط وظیفهی یک سازمان خاص نیست بلکه وظیفهی همهی ماست. محیط زیست یک مسئلهی عمومی و فراگیر است و همهی ما مستقیم یا غیرمستقیم از بیمحابا باز کردن یک شیر آب تا رمهگردانی در بیابان در آن تاثیر داریم. مقامات و مسئولین مختلف اگر محیط زیست را نشناسند ممکن است بهراحتی با احداث یک جاده در یک زیستگاه موافقت کنند و یک گونهی جانوری را از بین ببرند.
بنابراین لازم است که همهی ما سطح آگاهیمان را درمورد محیط زیست افزایش بدهیم چون همهی ما در حفظ آن تاثیر داریم و باید نقش خودمان را ایفا کنیم.
منبع: http://jplus.jamaran.ir/community/?p=12490